عنوان طرح پژوهشي: بررسي علل اجرا نشدن فعاليتهاي عملي در آموزش علوم دوره متوسطه مدارس استان تهران
تاريخ اتمام: 1385
كارفرما: سازمان پژوهش و برنامهريزي آموزشي
مجري طرح: آرزو اصفا
ناظر طرح: دکتر عابد بدريان
همكار طرح: شريف كاميابي
چكيده:
در آموزش اثربخش علوم تجربي، انجام آزمايش و فعاليتهاي عملي مناسب، يكي از ضروريترين بخشهاي برنامه درسي است كه علاوه بر كمك به درك عميق مفاهيم و افزايش انگيزه فراگيران در يادگيري علوم، سبب پرورش مهارتهاي كار با ابزار، مواد و وسايل آزمايشگاهي و نيز دستيابي به سطوح بالاتر حيطههاي شناختي و مهارتهاي كاوشگري و حل مسئله ميگردد. علی رغم اینکه بيشتر معلمان به اهميت استفاده از فعاليتهاي عملي در آموزش اثر بخش علوم تجربي (شامل فيزيك، شيمي و زيستشناسي) واقفند و معتقدند که در آموزش اينگونه علوم آزمايش محور، بايد آزمايشگاه نقش محوري ايفا كند؛ اما به نظر ميرسد كه انجام آزمايش در مدارس، حتي هفتهاي يك بار، با مشكلات خاصي مواجه است.
شواهد موجود نشان دهنده اين امر است كه آزمايشگاههاي مدارس دوره متوسطه فاقد اثر بخشي لازم جهت آموزش علوم تجربي شامل فيزيك، شيمي و زيستشناسي بوده و موانع متعددي سبب اجرا نشدن فعاليتهاي عملي و غيرفعال شدن آزمايشگاههاي مدارس گشته است. روي اين اصل در این طرح پژوهشی، جهت آسیب شناسی انجام آزمایش و فعالیتهای عملی، ابتدا دهها طرح پژوهشی انجام گرفته در داخل و خارج از کشور مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته و موانع موجود به دو دسته تقسیم بندی شدند. دسته اول علل درونی یعنی اجزای برنامهدرسی است که شامل: کتابهاي درسي، امکانات آزمايشگاهي، زمان و مکان اختصاص یافته به انجام آزمایش، دبيران، متصدیان آزمایشگاه، دانشآموزان، برنامههاي آموزشي، کادر اداری مدارس و روشهاي سنجش می باشند و دسته دوم شامل علل بیرونی مثل نحوه برگزاري آزمونهاي سراسری و آزاد، فرهنگ و نگرش جامعه و جایگاه انجام فعاليتهاي عملي در نوآوری و توسعه صنعتی میباشند. بررسي نتایج پژوهشها نشان داده است که همه این عوامل در صورت نامساعد بودن، به سهم خود می توانند مانع انجام فعالیتهای عملی و انجام آزمایش در مدارس گردند.
در پژوهش حاضر، ضمن بررسي اثر بخشي آزمايشگاهها از چهار بعد محتوا و برنامه فعاليتهاي آزمايشگاهي، شايستگيهاي دبيران و متصديان آزمايشگاه، فضا، مواد و وسايل آزمايشگاهي و نحوه اجراي فعاليتهاي آزمايشگاهي، علل اجرا نشدن فعاليتهاي عملي نيز مورد بررسي قرار گرفته است از بين دانشآموزان، دبيران، متصديان آزمايشگاه و كارشناسان آموزشي استان تهران، 1200 نفر از دانشآموزان، 120 نفر از دبيران فيزيك، شيمي و زيستشناسي، 20 نفر متصدي آزمايشگاه و 120 نفر كارشناس گروههاي آموزشي انتخاب شدند. همچنين 10 نفر از متخصصان و كارشناسان آموزش علوم در يك مصاحبه طراحي شده شركت كردند. در انتخاب دانشآموزان از روش نمونهگيري تصادفي خوشهاي، و در انتخاب دبيران، متصديان آزمايشگاه و كارشناسان گروههاي آموزشي از روش نمونهگيري تصادفي طبقهاي استفاده شد. سپس پرسشنامه محقق ساخته 47 سئوالي با مقياس درجه بندي ليكرت در اختيار آنها قرار گرفت تا وضعيت موجود را توصيف كنند. پس از تجزيه و تحليل دادهها كه از روشهاي آماري توصيفي (جداول، درصد، فراواني و ... ) و استنباطي آزمون t گروههاي مستقل استفاده گرديد، به نتايج زير دست يافتيم.
1- محتوا و برنامه فعاليتهاي آزمايشگاهي از نظر دانشآموزان، دبيران، متصديان آزمايشگاه و كارشناسان گروههاي آموزشي در حد مناسب و مطلوب نمي باشد.
2- شايستگي و صلاحيتهاي حرفهاي دبيران و متصديان آزمايشگاه در حد مطلوب و مناسب نمي باشد.
3- فضا، مواد، وسايل و مواد آزمايشگاهي در حد مطلوب و مناسب نمي باشد.
4- شيوه اجراي فعاليتهاي آزمايشگاهي از نظر دانشآموزان، دبيران، متصديان آزمايشگاه و كارشناسان گروههاي آموزشي در حد مناسب و مطلوب نمي باشد.
5- شيوه ارزشيابي از فعاليتهاي عملي در طول سال تحصيلي و نيز آزمونهاي مستمر و پاياني، مطلوب و مناسب نميباشند.
6- نگرش جامعه، مسئولين، خانوادهها و مديران مدارس نسبت به اجراي فعاليتهاي آزمايشگاهي مثبت بوده و مطلوب و مناسب ميباشد.
7- شيوه برگزاري آزمونهاي ورودي دانشگاهها، بر عدم اجراي فعاليتهاي عملي تاثير زيادي ميگذارد.
8- تفاوت معنيداري بين نگرش دبيران، دانشآموزان، متصديان آزمايشگاه و كارشناسان آموزشي ديده نميشود.